اینکه فاصله شادی تا غم یک ملت گاهی اوقات به کمتر از 12 ساعت می رسد قابل توجه است. مثلا پرسپولیس ساعت 8 شب از شکست، پیروزی و صعود خلق می کند چند میلیون نفری خوشحال می شوند و در عوض چند ساعت بعد یک دستگاه اتوبوس با تریلی حامل سوخت در محور کاشان – نظنز برخورد می کند و حداقل 20 کشته و بیش از 30 زخمی و مجروح به جا می گذارد و ملتی را داغدار می کند. اتفاقی که مشابه آن سال گذشته هم رخ داد و احتمالا سالهای بعد هم اتفاق می افتد. یعنی در واقع باید متحیر بود از اینکه چطور و چرا فاصله نشاط اجتماعی با اندوه اجتماعی می تواند تا این اندازه کوتاه باشد. پیش از برد پرسپولیس هم موضوع بازنشستگی مدیران ورزش به خصوص وضعیت کاری «مهدی تاج» رییس فدراسیون فوتبال بحث داغ رسانه ها بود. تلاش و تقلا برای ماندن آن هم چه ماندنی. مثلا در حوزه فوتبال زنان، دختران فوتسالیست انتظار داشتند که قراردادهای سنگین امضا کنند اما مثل اینکه نه تنها این اتفاق نیفتاده بلکه رقم قراردادهایشان کمتر از قبل هم شده است. هنگام برگزاری مسابقات فوتبال جام ملتهای زنان آسیا که به میزبانی اردن برگزار شد، با «لیلا صوفی زاده» نایب رییس فدراسیون فوتبال ایران که نمی دانم به چه دلیل به اردن آمده بود همکلام شدم. شاکی از اینکه رسانه ها یک مساله کوچک را الکی بزرگ می کنند، می گفت: «ما کی لباس بازیکنان را از آنها گرفتیم؟ ما برای فوتبال زنان کلی زحمت کشیدیم، ما بازی تدارکاتی در نظر گرفتیم و ... » و من هنوز متوجه نشدم منظورش از «ما» دقیقا کی بود؟ و چقدر راست می گفت که رسانه ها چه «کوچک» هایی را بی دلیل «بزرگ» می کنند. خیلی دوست دارم اگر مهدی تاج ماندنی شد حتما از او در مورد زحماتی که برای فوتبال زنان کشیده سوال کنم.
یک برنامه خبری تلویزیونی هم با آقازاده آقای کفاشیان که با پسر سفیر سابق ایران در ونزوئلا درگیری لفظی در فضای مجازی پیدا کرده بودند مصاحبه کرده و سوال پرسیده که الان ماشین شما بنز مدل فلان است درسته؟ و پسر کفاشیان هم می گوید: «آره دیگه بابا» یعنی «بله بنزه چیز عجیبی که نیست بیش از یک میلیارد قیمت داره همین!» در ضمن آقای احسان کفاشیان هم تاکید کردند که از نوجوانی روی پای خودشان ایستاده اند. احتمالا باید منتظر یک دیدار تدارکاتی خوب برای فوتبال ملی باشیم تا سرپوشی بر تمام مشکلات فوتبال شود. مثلا بازی با تیم ملی ازبکستان یار همیشگی گرمابه و گلستان و این بار در ورزشگاه آزادی با حضور صدها هزار هوادار پرشور که به دستور رسانه ها با پیراهن سفید بایستی به ورزشگاه بیایند و از اینکه فرصتی در اختیار بازیکنان جوان قرار می گیرد تا یک بر صفر ازبکستان را شکست دهند، غرق کیف و شادی شوند و بعد هم مصاحبه کامل سرمربی تیم ملی را که به طور اختصاصی با فلان رسانه انجام داده می توانیم روی فلان سایت ببینیم و بخوانیم که از 7-8 سال درد و رنج زندگی تحمیلی در ایران می گوید و کلی به شعور خودمان شک کنیم. به هر حال این هم روزگار ماست که بدین شکل رقم می خورد.
نویسنده: افسون حضرتی
منبع :
اختصاصی ورزش گاه